شهادت امام چهارم شیعیان با زهر کین
ای مردم! آنکه مرا میشناسد که میشناسد و آنکه مرا نمیشناسد، من علی فرزند حسین (ع) هستم؛ همان که در کنار نهر فرات سر مقدسش را از بدن جدا کردند، بیآنکه جرمی داشته باشد و حقی داشته باشند! من فرزند آن آقایی هستم که حریم او هتک و آرامش او ربوده شد و مالش به غارت و خاندانش به اسارت رفت.
حضرت زینب(س) به مساله مرگ در راه خدا اشاره دارد و مرگ یک مجاهد و مبارزه را پایان زندگی نمی داند. فریاد سفیر کربلا در طول اسارتش همین است که بر همگان ثابت کند که در منطق حسین(ع) شکست راه ندارد و شهادت یک روی سکه است و پیروزی روی دیگر آن.
شب شام غریبان، آه جانسوز خواهر حسین (ع)
امام سجاد (ع) میفرماید: «... من به شهدا نگریستم که روی خاک افتاده و کسی آنها را دفن نکرده، سینهام تنگ شد و به اندازهای بر من سخت گذشت که نزدیک بود، جانم برآید و عمهام زینب وقتی از حالم باخبر شد، مرا دلداری داد که بیتابی نکنم.»
بازخوانی حادثه عظیم عاشورا
شب و روز عاشورا بنا بر سنت تاریخی، متعلق به امام حسین (ع) سرور و سالار شهیدان است و راویان به وقایع آن روز بزرگ میپردازند؛ اما در روز عاشورا در کربلا چه گذشت؟ روایت کامل و دقیقِ واقعه عاشورا را به ترتیب زمان و لحظات دردآور شهادت یاران حسین (ع) در «تابناک» بازخوانی میکنیم.
برگهایی از عاشورا «۱۰»
یاران من متوجه باشید، یک امشب بیش در این عالم به سر نمیبریم و ما فردا از دست این مردم به سلامت نخواهیم بود. من به شما اجازه میدهم که همهتان دستهجمعی از این سرزمین خارج شوید و من بیعت خود را از شما برداشتم و اینک شب و تاریک است. میتوانید با کمال آسودگی خود را از چنگال دشمنان برهانید...
آری، عباس (ع) شمشیر و شجاعت را از پدر به ارث میبرد و مثنوی بلند مقاومت و ایثار را در شعر شانه و شمشیر میسراید و دشمن را از بیم برق شمشیرش، هراسان میسازد. دشمنان در کربلا، دست به نیرنگ میآلایند و برای او امان نامه میفرستند، ولی ناامید میشوند. گروهی به او حمله میکنند و پشیمان میشوند. سرانجام به دسیسهای دیگر روی میآورند و ناجوانمردانه در خونش میکشانند.
شب تاسوعا در دشت کربلا
امام حسین (ع) با كمر خميده به عباس نگريست و سپس در بالين او نشست و گريه كرد تا عباس به شهادت رسيد. نقل شده با صداى بلند گريه كرد و فرمود: «الان انكسر ظهرى و قلت حيلتى و شمت بى عدوى: كنون پشتم شكست و رشته تدبير و چارهام از هم پاشيد و دشمن بر من چيره شد و شماتت كرد».
برگهایی از عاشورا «9»
قدیمیترین گزارش دربارۀ عزاداری سقایی متعلق به عاشورای سال ۳۶۳ هجری قمری است. در این گزارش آمده که در این سالT شیعیان بر مزار کلثوم و نفیسه، امام زادگان مدفون در مصر، به نوحهسرایی مشغول بودند که عدهای به آنها حمله ور شدند و «ظرفهای آب سقایان را شکستند و مشکهای آنان را پاره کردند.»
توسل به اولیای خدا، یکی از آداب بندگی و از لوازم توحید است. کسی که به ولیای از اولیای خدا متوسل میشود، حتماً دلیلی دارد که مثلاً من گناه کارتر و شرمسارتر از آنم که جرأت و روی درخواست داشته باشم یا زبان اولیا را در بیان این درخواست گویاتر میداند یا بیان این حاجت را از زبان مقربان پروردگار به اجابت نزدیکتر میشناسد.
هشتمین شب کاروان در دشت کربلا
درباره بسيارى از اصحاب، به ویژه جوانان، روايت شده كه وقتى براى اجازه گرفتن نزد حضرت مىآمدند، حضرت به نحوى تعلل مىكرد (مثل داستان قاسم كه بسیار شنيدهايد) ولى وقتى على اكبر مىآيد و اجازه ميدان مىخواهد، حضرت فقط سرشان را پايين مىاندازند و جوان روانه ميدان شد...
حمید بن مسلم عضدی، یکی از این واقعهنگاران کربلا بود. عقبةبن سمعان، غلام حضرت رباب، زن امام حسین ـ علیه السلام ـ هم از این دسته است و برخی دیگر از کسانی که در واقعه کربلا مجروح شدند و زنده ماندند، اینها هم واقعه را نقل کردهاند...
هفتمین شب حضور کاروان در دشت کربلا
مصيبت جگرسوز على اصغر به قدرى بر امام حسين ـ عليه السلام ـ سخت بود كه آن حضرت در حالى كه گريه مىكرد، به خدا متوجه شد و عرض كرد: «خدايا خودت بين ما و اين قوم، داورى كن. آنها ما را دعوت كردند تا ما را يارى كنند، ولى به كشتن ما اقدام مىكنند».
برگهایی از عاشورا «۶»
اگر عقل بخواهد به جسمانيت بيايد در انبياء(ع) و اوليا(ع) پياده ميشود و پياده شده است. اين حرف را با دو حديث تأیید میکنم که هر دو در اصول کافي آمده است؛ يکي اينکه «اول ما خلق الله العقل» نخستين مخلوق عقل است. حديث ديگر ميگويد: «اول ما خلق الله نوری» اولين مخلوق نور من است...
ششمین شب حضور کاروان در دشت کربلا
در حالى كه سر جناب قاسم به دامن حسين است، از شدت درد پاشنه پای را محكم به زمين مىكوبد. در همين حال، «فشهق شهقة فمات» فريادى كشيد و جان به جان آفرين تسليم كرد. يك وقت ديدند ابا عبدالله بدن قاسم را بلند كرد و بغل گرفت. ديدند قاسم را مىكشد و به خيمهگاه مىآورد.
شب پنجم محرم
عبدالله در کربلا کودکی بود که به سن بلوغ نرسیده بود، چون عمویش حسین (ع) را زخمی و بی یاور دید، خود را به آن حضرت رسانده بود. عبدالله خودش را به دامان امام حسين (ع) انداخت و گفت: به خدا قسم از عمویم جدا نمیشوم.
تغییر از سینمای سنتی به سینمای اقتصادی صنعتی، طرح راه اندازی تامین مالی جمعی که مدتی پیش در فارابی رونمایی شد و همچنین خبر بهره برداری از مرکز نوآوری فارابی هم از دیگر دلایلی است که می بایست به حرکت قطار فارابی به سمت نوآوری و به روزرسانی به آن استناد کرد.
ایل بیگی با اشاره به این مطلب که اغلب فیلمسازان و تهیهکنندگان ما قوانین جمهوری اسلامی را رعایت میکنند، تصریح کرد: تنها در موارد معدودی، پخشکنندگان خارجی که امتیاز پخش آثار ایرانی را خریداری کردهاند، به نمایش این آثار در جشنوارههای رژیم صهیونیستی اقدام میکنند که این موضوع از نظر ما پذیرفتنی نیست و باید جلوی همین موارد معدود نیز گرفته شود. به گزارش سی و پنج، اشاره ایل بیگی به فیلم تا فردا به تهیه کنندگی نیکی کریمی است که قرار بود در جشنواره فیلم اورشلیم نمایش داده شود و به درخواست او از سوی پخش کننده فرانسوی از این جشنواره خارج شد
این سنت تقریباً در دوران معاصر متروک شده و گاه به صورت پراکنده دیده میشود. با این حال، شاید این عاشورا فرصتی باشد که بار دیگر شاهد چاووشی خوانی باشیم و این سنت در روزهای پیش روی احیا شود؛ آیا در این زمینه گامی برداشته خواهد شد؟
با وجود موضع گیری صریح معاونت حقوقی ریاست جمهوری و دبیر شورای عالی فضای مجازی به نفع تفسیر صداوسیما درباره کنترل پلتفرمهای آنلاین پخش فیلم و سریال، اقدامات متولیان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حکایت از عدم تسلیم شدن دارد.
برگهایی از عاشورا «۴»؛
تأسیس موزه میتواند نقش بزرگی داشته باشد. به نظرم کشور به جایی نیاز دارد که در تمام طول سال بتوان در مورد واقعه عاشورا در آن فعالیت کرد. البته اعتقاد من این است که هر قدر در مورد حضرت امام حسین (ع) در هر قالبی (موزه، نوشته، فیلم و...) کار شود، کم است...
شب چهارم محرم
مهمترین خصلت آن بانو محبت و عشق وافری است که به ذات احدیت دارد تا بتواند همه کس و همه چیز را در محضر او ذوب کند و حتی خویشتن خویش را هم نبیند. در مقابل ایمان و اعتقاد به خداوند همین بس که همه مصائب را برای او در راه رضای حق تحمل میکند و همه اینها را چون از سوی معبود است، زیبا میبیند.
برگهایی از عاشورا «۳»
وقتی پیاده در بینالحرمین به سمت حرم آقا ابوالفضل ـ علیهالسلام ـ راه افتادیم، برخورد عراقیها تغییر کرد. دیگر توهین نمیکردند و نمیزدند. نمیدانم از ترس بود یا از ادب. آنقدر فضا تغییر کرده بود که اگر اسارت بیست سال دیگر طول میکشید، آمادگی داشتیم.
داغ عظیم در شب سوم محرم
به گواه تاریخ نگاران و مقتل نویسان، رحلت شهادت گونه حضرت رقیه ـ سلام الله علیها ـ اندكی پس از واقعه خونین كربلا در سال شصت و یكم هجری رخ داده است و در این هنگام، وی سه یا چهار ساله بوده است... اخبار عزاداریهای محرم را از حسینیه «تابناک» پی بگیرید.
برگهایی از عاشورا «۲»
به ياد دارم، وقتي به مراسم ميرفتيم، دو نفر بيشتر نبوديم. سخنراني، مدّاحي و سرود بلد نبوديم. حتّي بعضي جاها فکر کرديم پاسپورت لازم داريم، تا به آنجا وارد شويم! چون يک حسّ غريب پيدا کرده بوديم؛ مثل اينکه در کانادا نبوديم.
برای کاروان عشق که به میعادگاه میرسد
پس فرمود: «اينجا كرب و بلا و محل محنت و عناست. فرود آیيد كه اينجا منزل و محل خيام ماست و اين زمين جاي ريختن خون ماست و در اين مكان واقع خواهد شد قبرهاي ما، جدم رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به اينها؛ پس در آنجا فرود آمدند.